نوشته شده توسط : الهام جوادپور
  1. خریدار بدبین

این نوع خریدار نه تنها خلق و خویی شبیه به خریدار پرخاشگر دارد، بلکه با صراحت وبطور کامل ناباوری خود را نسبت به سخنان فروشنده ابراز می دارد، تنها واکنش مناسب شما اثبات بدبینی اوست. اگر بار دیگر گفته های شما را بی اساس پنداشت و دستاویزی غیر منطقی توسل جست، با همان شیوه با او رفتار کنید. برای فرونشاندن شعله های بدگمان در قلب و ذهن خریدار بدبین، می توان در قالب یک لطیفه، مضرات بدبینی را به او نشان داد.برای مثال بگویید: اگر شما در وسط صحرایی بی آب و علف از فرط تشنگی در حال مرگ باشید و من لیوانی آب خنک تقدیمتان کنم، آ یا به گمتن این که قصد مسموم کردن شما را دارم دست مرا رد خواهید کرد. ؛آنگاه پرسش های او پاسخ قانع کننده بدهید. به هر تقدیر به وی اجازه ندهید که در رفای ناباوری سیر کند، بلکه بکوشید تا به انحای مختلفاورا از ظلمت و بدگمانی بیرون آورید تا با رویت واقعیتها آماده معامله شود.

 



:: بازدید از این مطلب : 3
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 31 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور
  1. خریدار پرخاشگر

کنترل این نوع خریدار مستلزم مهارت فراوانی است، زیرا او با یافتن کوچکترین بهانه ای به بحث و جدل می پردازد . یک اصل اساسی در تجارت و بازرگانی می گوید: "همیشه حق با مشتری است، حتی اگر اشتباه کند. فراموش کنید هدف شما انجام معامله است و نه اثبات اشتباه مشتری". به هر حال پیروزی در مباحثه، به قیمت از دست دادن مشتری هرگز هدف فروشنده حرفه ای نیست.خریدار پرخاشگر خیلی مزاحم و دست و پاگیر است. او در برابر هر سخنی، به بحث و جدل می پردازد، در برابر هر عقیده ای سوالی مطرح می کند و صحت و سقم هر نکته را می آزماید. به هر تقدیر بکوشید اطلاعاتی را درباره او کسب کنید و در عین حال هرگز در بازی اش شرکت نکنید. سپس در نهایت شکیبایی و خویشتنداری، گفت و گو را تا حصول بک نتیجه قطعی ادامه دهید.



:: بازدید از این مطلب : 4
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور
  1. خریدار پرحرف

هرگز مشتری پرچانه را مزاحم تلقی نکنید، چرا که نه تنها او مزاحم نیست بلکه با پرحرفی اطلاعات زیادی را درباره شخصیت خود در اختیار شما می گذارد و در نتیجه کار شما را در مرحله شناخت مشتری سهل و آسان می کند. فراموش نکنید که حتی نهنگ دریا با فوران آب از پشتش در برابر صیادان آسیب پذیر می شود.

شیوه برخورد: مادامی که گفت و گوی او به فروش کالا مربوط می شود، اجازه دهید به سخنانش ادامه دهد. برای برانگیختن او باید با گوش دادن به سخنانش، نیاز روانی اش را ارضا کنید. با وجود این هرگاه احساس کردید از موضوع منحرف شده است، قاطعانه و با ظرافت او را به اصل موضوع هدایت کنید.



:: بازدید از این مطلب : 33
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 28 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور
  1. 2-خریدار خونسرد و آرام

در برابر این مشتریان، کالای خود را در کمال خونسردی و آرامش به نمایش گذارید و با اشاره به ویزگیهای ممتاز آن، او را آماده توافق کنید. در عین حال اگر با بی تفاوتی از سوی او روبرو شدید، بکوشید با ذکر عبارتی، رغبت وی را برانگیزد و او را در مقابل عمل انجام شده قرار دهید. برای مثال بگویید: از قرار معلوم با آنچه گفتم موافقید. پس من پنجاه کیلو x و سی کیلوy را برایتان بسته بندی می کنم. به این ترتیب، شما دست کم از نقطه نظر های او آگاه خواهید شد.



:: بازدید از این مطلب : 3
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 24 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

شیوه برخورد با 7 نوع مشتری

  1. خریدار کم حرف

خریدار کم حرف ظاهری اندوهگین دارد و بطور معمول در برخورد با فروشنده تازه کار و بی تجربه دچار اضطراب می شود. او در تمام مدت عرضه ی کالا لب از سخن فرو می بندد.برای برانگیختن مشتری کم حرف به یکی از روشهای زیر متوسل شوید:

  • درکمال آرامش و متانت بکوشید تا علت سکوت او را دریابید. چه بسا او در برابر فروشنده توانا و کارکشته، سکوت را بهترین سلاح بداند. با طرح پرسشهایی، سکوت او را بشکنید. پاسخ به پرسشهای شما نکات ارزنده ای را در شیوه برانگیختن او در اختیار شما میگذارد. بعلاوه با طرح پرسشهای مکرر می توانید از نقطه نظرهای مشتری احتمالی خود بیشتر آگاه شوید.
  • سکوت را با سکوت پاسخ دهید، سی ثانیه سکوت، سکوتی پایدار به نظر میرسد و به احتمال زیاد او را به سخن گفتن وادار می کند.


:: بازدید از این مطلب : 12
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

یکی دیگر از «بهترین تصمیم های آقای  پاتریک مولام  » در خصوص استخدام ها بود. آقای  پاتریک مولام  یک مکان آموزشی سود آور و چندملیتی تاسیس کرد. زمانی که آقای  مولام  به آنجا رسید، این مکان بخاطر گذر سال ها بسیار تخریب شده بود و آن جا به یکی از بدترین سایت های کاری تبدیل شده بود. این موقعیت در شهر اصلی و پذیرای دانش آموزانی که برای مدارک واستاندارد مختلف دیگر آماده میشدند، بود

زمانی که آقای  مولام  به آنجا رفت،  عملکرد ضعیف کاملا آشکار بود: اکثر کارمندان و پرسنل خودشان را در جایگاه پرسنل ارتباط با مشتری نمی دیدند، بلکه خودشان را مسئولین تحصیلی می دانستند. با اینکه در سمت یک مسئول تحصیلی بودن، بسیار خوب است و مشکلی ندارد، اینکه هنگامی که بخواهیم آن ها را بجای اینکه در سمت ارتباط با مشتری بگذاریم، در سمت مدیریتی بگذاریم، کاملا اشتباه است. این موسسه  به افرادی احتیاج داشت که خدمات را با یک لبخند ارائه دهند.

در طول یکسال، مرکزی که آقای  پاتریک مولام  تاسیس کردبا توجه به معیارهای چندگانه عملکردی، دربین ۵٪ مراکز برتر قرار گرفت.

این ها تصمیماتی هستند که میتوانند جهش ایجاد کنند، این ها کارهایی است که نتیجه تصمیمات انسانی است. اگر درست تصمیم گیری کنید، همه چیز در مسیر درست پیش میرود و اگر اشتباه کنید، مسیر حرکتمان به سمت «پوچی» پیش می رود و البته این اتفاق در حساب بانکمان هم تکرار می شود



:: بازدید از این مطلب : 13
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

زمانی که آقای  پاتریک مولام، مدیرعامل هاروارد بیزینس، در سال ۲۰۱۰ بعد از خرید یک موسسه بواسطه سرمایه گذاران خارجی، در سمت مدیر عامل یک شرکت تولیدی قرار گرفت . هنگامی که مسئولیت رهبری را بر عهده گرفت، یکی از موسسین اصلی هنوز در این تجارت حضور داشت؛ یکی از افرادی که آقای  پاتریک مولام  شرکت و کارخانه را از آنها خریداری کرده بودند و یکی از موسسین بود  که سمت بسیار کلیدی را در آن سازمان بر عهده داشت. در واقع، این شخص اتاق کناری برنامه تولید برند جدید را اشغال کرده بود

این موسس مرد بزرگی بود. به شدت باهوش بود و به خوبی میدانست که چه کاری انجام میدهد؛ اگر یک سری مهارت ها را نداشت، نمیتوانست چنین کارخانه ای را بسازد. اما جای تعجب نیست که او نظرات زیادی درباره اینکه کارهای سازمان باید به چه صورتی انجام شده و پیش برده شود، داشت

در همان ابتدای کار، آقای  پاتریک مولام  به این مشکل پی برد. جدای اینکه وقتی فردی به ما می گوید که نباید یک سری موارد که خودتان برای آن برنامه ریزی کردید، انجام دهید خود مشکل ساز است، این مشکل وقتی دوچندان می شود که این فرد، شخصی باشد که سابقا صاحب شرکت بوده و مردان و زنانی که در آنجا کار میکنند را استخدام کرده است. به سرعت، مشکلاتی نظیر ناسازگاری پیام ها، اولویت ها و سهم اطلاعات (یا فقدان آن) بروزمی کند. اکنون زمان آن بود که این موسس از آنجا برود. در طول یک دوره شش ماهه، آقای  پاتریک مولام  به اتفاق ایشان  روی یک خروج «نرم» کار کردند که با توجه به آن در هر ماه زمانی که ایشان در دفتر کار میکرد کمتر می شد.

زمان خروجش از شرکت، همه چیز شروع به کلیک خوردن کرد. برای مثال، ایشان نظرش این بود که هر فردی را که استخدام می شود باید پانزده سال سابقه کار در یک کارخانه تولیدی شبیه به کارخانه داشته باشد. مشکل اینجا بود که این کارخانه یک تجارت بسیار تخصصی با یک محصول خاص بود. و در مرکز ماساچوست قرار داشت. پس این امکان وجود نداشت که استعدادهای بزرگ را از کلانشهرهایی که مسیر رفت و آمد آنها بسیار دور بود، استخدام کنند. 

ایشان همچنین با زیرکی با کسانی که مدرک دانشگاهی داشتند، دشمنی می کرد. زیرا خودش مدرکی نداشت، پس چه نیازی بود که مهندسین مدرک داشته باشند؟ تقرینا تنها کسانی  که با معیارهای او مطابقت داشتند در کارخانه استخدام شده بودند! با رفتن ایشان ، آقای  پاتریک مولام  راحت تر می توانست مدیران را با یک فلسفه استخدامی جدید، استخدام کند و در مدت کوتاهی پرسنل بسیار خوبی که بسیار به بالا رفتن ضریب استعدادی سازمان کمک کردند، استخدام کردند. اعضا جدید ، زمانی که بر روی مزیت مهندسی و نه کارمزدی تمرکز کردند، به راحتی با دیدگاه ها و تصمیماتی که برای کارخانه گرفته بودند خودشان را وفق دادند

 



:: بازدید از این مطلب : 8
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 21 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

این چنین تصمیم های تجاری، ما را در جایگاه اول قرار میدهد

بهترین تصمیم های تجاری آنهایی نیستند که برمبنای استراتژی، فروش یا بازاریابی گرفته می شوند. یا حداقل به صورت مستقیم به این موارد مربوط نمی شوند. این تصمیم ها همیشه آنهایی هستند که افراد میگیرند. اینکه چه کسانی را استخدام می کنیم، چگونه آن ها را مدیریت میکنیم و البته این که چه کسی را اخراج می کنیم نسبت به مواردی که ما معمولا فکر می کنیم موفقیت از آنها ناشی می شوند، تاثیر بسیار بزرگتری بر روی نتایج می گذارند.

این مورد برای همه ما بدیهی است؛ اینکه تصمیمات از آسمان ها نازل نمی شوند که بعد از آن مدیرانی که در اتاق های کنفرانس نشسته اند در همان ابتدا آنها را لحاظ کرده و به آن عمل کنند. تعجبی ندارد اگر فراموش کنیم که افراد تصمیم گیرنده هستند. سرفصل هیچ یک از بخش های تجاری روزنامه ها بدین گونه نوشته نمی شوند: که  با استخدام خوب آقای .. در شرکت.. باعث   بالا رفتن قیمت کالا شده است . بجای آن موفقیت آقای ...  به چیزهایی نظیر تصمیم گیری برای محصول نسبت داده میشود:  و مثلا انتشار  محصول  جدید باعث افزایش فروش در فلان کارخانه  شده است

بهترین تصمیم های تجاری ما همیشه حول مردم بوده است. در واقع در تصمیم هایمان  دو مورد را مدنظر داشتم. یکی مربوط به استخدام ها می شود؛ و دیگری مربوط به خاتمه ها. بگذارید با مورد آخر شروع کنیم



:: بازدید از این مطلب : 7
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 17 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

سرمایه در گردش از مهمترین بخش های مدیریت در سازمان بوده و عهده دار مدیریت دارایی های جاری در فعالیت های روزانه است. باید از طریق برنامه ریزی میان مدت امکان ایجاد تعادل، در مقابل تغییرات عوامل محیطی را پیش بینی کند و بر وجوه نقد، اوراق بهادار، حساب های دریافتنی و موجودی کالا تاکید دارد.  سرمایه در گردش خالص از تفاوت بین دارایی های جاری و بدهی های جاری  حاصل می شود و به عنوان یک شاخص مناسب جهت بررسی و سنجش توانایی نقدینگی شرکت،در مقابل بازپرداخت بدهی های جاری مورد استفاده قرار می گیرد.

دارایی جاری، دارایی هایی هستند که در طول یک دوره مالی قابل تبدیل به وجه نقد باشند.اصولاَ وجه نقد برای خرید مواد اولیه ،پرداخت به کارگران و دیگر هزینه های تولید بکار گرفته می شود.

سرمایه در گردش از دو بخش متمایز تشکیل می شود

  • سرمایه در گردش ثابت : شامل وجوه نقد،حساب های دریافتنی و موجودی کالا
  • سرمایه در گردش متغیر : عبارت است از دارایی های اضافی که در زمان های خاص در طول سال مورد نیاز هستند ،مثلاَ نگهداری موجودی کالای مازاد که برای حمایت و پشتیبانی در دوران رونق بازار باید نگهداری شود.


:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 10 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

 

سازمانهای  غیر انتفاعی

در سازمانهای غیر انتفاعی نقش مدیر یا ناظر از بسیاری از جنبه ها، شبیه به همان چیزی است که در بالا تشریح شد. دو چالش بیشتر در سازمان غیر انتفاعی وجود دارد. یکی از آنها این است که آنها با افراد داوطلب برای همکاری با شرکت آنها سروکار دارد. این مسئله عموما در سازمان های انتفاعی رخ نمی دهد و نیازمند مهارت های مدیریتی برای بهره وری و شناسایی زمان، انرژی و انجام وظایفی است که داوطلبان برای سازمان انجام می دهند. دومین چالش این است که سرمایه گذاری در یک سازمان غیر انتفاعی از یک منبع خیلی متفاوت نسبت به سازمان های انتفاعی می آید. یک شرکت انتفاعی، درآمدش از فروش محصول یا خدمات می آید. اما در دنیای غیر انتفاعی درآمد به عنوان نتیجه ی افزایش بودجه می باشد و یا به عنوان نتیجه ی منبع حکومتی یا سایر گروه های سرمایه گذاری است.  ایجاد درآمد بدین شکل، نیازمند مهارت های منحصر به فرد است تا رویداد ها را برای جذب پول سازماندهی کرده یا همچنین نیازمند استعداد و زمانی است که با حکومت یا گروه های سرمایه گذاری و همچنین با پیشنهادهایی مبنی بر افزایش سرمایه گذاری های در حال جریان یا سرمایه گذاری های پروژه، متناسب باشد.

 



:: بازدید از این مطلب : 5
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

مهارت های مدیریتی

متون مدیریتی عمدتا پیرامون مهارت هایی گفتگو می کنند که یک مدیر به آنها نیازمند است. این مهارت ها، مهارت های مفهومی، فنی و انسانی است.

مفهومی – قادر به دیدن تصاویر بزرگی از وضعیت بودن، توانایی دست یابی به ایده، ایجاد دیدگاه و برنامه ریزی برای آینده.

فنی – دارایی دانش منحصر به فرد بودن یا داشتن تجربه ای خاص

انسانی – بتوان با دیگران چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی خوب کار کرد.

باتوجه به متونی که پیرامون مدیریت نوشته شده اند، همه ی افراد به عنوان مدیر به همه ی این سه مهارت ها نیاز دارند اما در سطوح و میزان مختلف و با توجه به موقعیتی که درسازمان دارند.  به عنوان مثالی مدیر ارشد بیشتر به جنبه ی مفهومی مهارت ها نیاز دارد در حالی که مدیری در سطح پایین تر احتمالا از مهارت های فنی استفاده   می کند. همه سطوح از مهارت های انسانی استفاده خواهند کرد.

به همین دلیل است که کسی که به عنوان مثال در ناظر خط تولید موفق است نمی تواند مدیر سطح میانه ی موفق یا مدیر ارشد موفقی باشد. مهارت های مورد نیاز، برای موقعیت های مختلف در مدیریت، متفاوت است. یک سازمان خوب، این مسئله را به خوبی شناسایی می کند و موقعیت های آموزشی و توسعه یافتگی را فراهم می کند، شاید برنامه های توسعه ی شغلی، یا برنامه های مدیریت عملکرد و ارزیابی عملکرد. در این چنین شرایطی، فرد در حرکت خود، تحت حمایت سازمان قرارگرفته و از یک موقعیت مدیریتی به موقعیت دیگر مدیریتی انتقال می یابد.



:: بازدید از این مطلب : 8
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 8 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

نقش های مدیریتی

هنری منزبورگ یکی از مهمترین بخش های تحقیقاتی را پیرامون شغل مدیر انجام داده است. او یکی از افراد دارای تحصیلات آکادمیک، از کاناداست، همچنین محققی که برای سالها مدیریت را مورد بررسی قرار داده است. وی معتقد است مدیر هرگز از عهده ی تمام مسئولیت های حقیقی اش بر نمی آید.

او همان کسی است که نقش های مختلفی که یک مدیر در سازمان بازی می کند را دسته بندی کرد. چارت زیر مقوله ها و نقش های منزبورگ را ذکر می کند و همچنین مثالهایی کوتاه از نقش ها می دهد.

وقتی نگاهی به نقش ها می اندازید، خواهید دید که تسنیم در یک روز خود تقریبا در همه ی این نقش ها عمل کرد. اگر ما به نقش هایی که مدیر ایفا می کند به منزله ی یک کلاه نگاه کنیم که فرد به سر می کند و نشان دهنده ی نقش های مختلف است، خواهیم فهمید تسنیم کلاه های زیادی را تحت عنوان نقش های مختلف به سر کرده است.

مدیران در سطوح مختلف مدیریتی نقش های مختلفی را برعهده می گیرند و بازی می کنند.



:: بازدید از این مطلب : 17
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 6 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

عملکردهای مدیر

مدیران در 4 عملکرد اصلی جای می گیرند که مبانی این متن را تشکیل می دهد. این عملکرد ها عبارت اند از: برنامه ریزی، سازمان دهی، پیش روی و کنترل.

برنامه ریزی -  مدیران می بایست برای رسیدن به آنچه مد نظرشان هست، برنامه ریزی کنند و اقدامات لازم برای دست یابی به آن اهداف را نیز توسعه دهند.

سازماندهی – مدیران می بایست تعداد افراد و وظایف لازم برای شغل خود تعیین کنند. همچنین می بایست چگونگی جریان یافتن شغل خود را نیز تعیین کنند. عموما پیرامون این مساله به صحبت خواهیم پرداخت که چه نوع ساختاری برای انجام گرفتن این کار ها به کار بسته می شود. 

پیش برد – مدیران می بایست کارمندان خود را هدایت کرده، برآنها نظارت کنند، به آنها انگیزه بخشند، آنها را آموزش دهند، راهنمایی کنند، استخدام کنند و آنها را مورد ارزیابی قرار دهند. همه ی این کار ها به روش های مختلفی می تواند صورت بگیرد.

کنترل کردن – مدیران می بایست به اتفاقاتی که در حوزه ی کاری آنها در حال روی دادن است، نظارت داشته باشند تا مطمئن شوند که در مسیر دست یابی به اهدافشان قرار دارند. اگر این اهداف برآورده نشوند، سپس اقدامات اصلاحی می تواند صورت گیرد. هرچه سریعتر اقدامات اصلاحی صورت بگیرد، سریعتر می توان آن را انجام داد.



:: بازدید از این مطلب : 10
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 3 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

 

اصطلاح "مدیر" می تواند در ارتباط با سطوح مختلف مدیریت به کار برده شود. اغلب اوقات، اصطلاح مدیر برای توصیف شخصی که به روی دیگران نظارت دارد، استفاده می شود. برخی از مثالهای شغل مدیر عبارت اند از:

  • رهبر تیمی یا یک بخش
  • ناظر خط تولید
  • مدیر سطح میانه
  • معاون رئیس
  • رئیس
  • مقام ارشد
  • مدیر عامل

 



:: بازدید از این مطلب : 13
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

  شغل مدیر         

توصیف و توضیح شغل مدیریت کار آسانی نیست، چرا که علی رغم همه ی توصیفاتی که تا کنون از این شغل شده، باز هم همه ی آنها با یکدیگر متفاوت اند. یکی از چالش هایی که مدیران با آن مواجه اند این است که درست مانند آنچه برای تسنیم رخ داد، آنها دائما در حال تغییر اند و این شغل بخش های زیادی دارد. برنامه ریزی شما می تواند تحت تاثیر مداخله های گوناگونی قرار گیرد. همانگونه که نمونه ی تسنیم از خود نشان داد، انجام گرفتن آنچه که می بایست انجام گیرد، کار مشکلی است. اگر مدیر در حال کشمکش و دست و پنجه نرم کردن با بحران یا رخدادی پیش بینی نشده باشد، اینجاست که به انجام رساندن وظایف حتی بیشتر از یک مشکل خاص می شود.

توصیف شغل برای یک مدیر، با توجه به صنعتی که در آن در حال انجام وظیفه هستند، نوع فرهنگ سازمانی که آنها بخشی از آن می باشند، و اینکه آیا سال اول یا دوم آنها در شرکت است، تغییر می کند.  همچنین توصیف مدیر می تواند متکی به شاخصه های دیگری نیز باشد همچون : چگونگی پاداش گرفتن مدیر، شخصیت آنها، و اینکه آیا در سازمانی انتفاعی کار می کنند یا سازمانی غیر انتفاعی.



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

برنامه خود را بطور کامل برروی قطعه کاغذی بیاوریم. به مجرد این که هر بخش از هدفمان به مرحله احرا رسید، با علامت ضربدر، تحقق آن را برروی برنامه زمان بندی مشخص کنیم. در عین حال، قبل از اینکه دست به عمل بزنیم، بد نیست از کسانی که پیش از ما، این مسیر را پیموده و سرد و گرم ان را چشیده اند، مصلحت جویی کنیم. فراموش نکنیم که دیگران می توانند هادی و حامی ما در اجرای برنامه هایمان باشند. به عبارت ساده ما می توانیم از :

مهارت دیگران

اشتباهات دیگران

سرمایه دیگران

امکانات دیگران

و روش های دیگر

در تحقق اهداف خود بهرمند شویم. به خصوص اگر از سرمایه، مهارت و امکانات لازم بی بهره باشیم، راهی به جز پیروی از رهنمودهای فوق نداریم. به هر حال ما ناگزیریم که در هر شرایطی بطور سنجیده و حساب شده خطر کنیم و تن به ماجرا بسپاریم. زیرا آنچه باید بیاموزیم در طول مسیر خواهیم آموخت. البته به یکباره خود را میان امواج سهمگین دریا نیفکنیم  بلکه از عمق کم شروع کرده و به تدریج که مهارت برخورداری از اعتماد به نفس و احساس بی نیازی به کمک دیگران می تواند یک راست به عمق آب یورش ببریم که در این صورت با یکی از عواقب زیر روبرو خواهیم شد :

  1. اگر نتوانیم شنا کنیم غرق می شویم. پس ضرورت دارد که پیشاپیش اقداماتی را برای نجات خود پیش پینی کرده باشیم ، در حقیقیت اگر فردی بدون آشنایی به فن شنا و بدون وجود امکانات ایمنی به شنا در عمق بپردازد  یک ابله تما عیار است.
  2. ممکن است به رغم عدم مهارت در فن شنا غرق نشویم  زیرا برطبق کانون ارشمیدوس، یک جسم غوطه ور در مایع، به اندازه آب هم حجمش سبک می شود. بنابراین اگر در میان تلاطم امواج دریا خونسردی خود را حفظ کنیم، چه بسا با استفاده از این اصل علمی جان سالم به در بریم. بعلاوه ضرورت صیانت نفس ممکن است به گونه ای ما را در نجات جانمان یاری کند.
  3. با توسل به مهارتی که در فن شنا داریم ، با آسودگی خیال به هر سو که مایلیم شنا کنیم، در این شرایط ایده آل، ما همه چیز را تخت کنترل خواهیم کرد . ارباب و سالار خود خواهیم بود و برای همیشه می توانیم از کلوچه شیرینی که طبخ کرده ایم  تناول کنیم.

به هرحال به جای کار امروز را به فردا افکندن، همین حالا وارد عمل شویم، آنگاه با ذهنیت مثبت آماده رویارویی با پیامدهای غیر منتظره شویم. هرگز از اشتباه نهراسیم، زیرا هر اشتباهی به ما چیزی خواهد آموخت .

بعلاوه اشتباه پیامد جانبی هر عمل تهور آمیز و هر مبارزه طلبی جسورانه است. خطا کوچکترین تاثیری برذهن و احساس فرد خوش بین و بالنده ندارد. به عکس بدبینی و تفکر منفی آدمی را از هرگونه حرکتی باز می دارد.

 


 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 31 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

چه وقت باید حرکت کنیم و کی میخواهیم به مقصد برسیم؟

همین حالا برنامه های آتی خود را تنظیم کنیم و جزء جزء آن را با دیدگاه عقل بسنجیم.

-         چگونه می خواهیم اهداف خود را جامه عمل بپوشانیم؟(واقع بین باشید)

-         امکانات مورد نیاز ما چیست؟

-         چقدر به طول خواهد انجامید؟

-         چه مقدار سرمایه نیاز داریم؟

-         با چه مسایلی روبرو خواهیم شد؟

-         چگونه می خواهیم این مسایل را حل و فصل کنیم؟



:: بازدید از این مطلب : 7
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 30 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

چگونه می توانیم به اهداف مان جامعه عمل بپوشانیم

ما یکی از مهمترین افراد کره خاک هستیم، این تنها دنیای ماست. از این رو باید به خوبی از اهداف خود آگاه بوده و بدانیم که چگونه می توانیم در کوتاهترین مدت ممکن به مقصد برسیم. به هنگام بالا رفتن از نردبان ترقی و یا زمانی که به بالاترین پله آن صعود کرده ایم دیگران را در پیمودن این مسیر یاری کنیم، چرا که مهمترین پیامد جانبی موفقیت، یاری کردن دیگران پس از فتح قله های پیروزی است. فراموش نکنیم که تنها در موضع توانایی می توان به دیگران یاری رساند. چنین کسانی بی تردید بهترین و دوست داشتنی ترین مردمان روی زمین هستند.



:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

مشخصه های بازاریابی چریکی

 

1-بازاریابی چریکی بر اساس روان انسانها و آنگونه که انسانها می اندیشند و قضاوت می کنند بنا نهاده شده است.

   2- کسانی که از روش بازاریابی چریکی استفاده می کند چریک نامگذاری می شود.

3-چریکها بایستی قبل از ورود به بازار محصولات و یا خدمات متمایز ارائه دهند.

   4- در بازاریابی چریکی تاکید بر سودآوری است و نه افزایش فروش

 5-   چریک به جای صرف پول زیاد، انرژی بیشتری صرف می کند.

6-چریکیها علاوه بر خلق یک مزیت رقابتی خاص در محصول و یا خدمتشان از راههای بسیار خلاقانه در تبلیغات و رساندن پیام خود به مخاطبشان استفاده می کنند.

7. یک روش خوب برای اندازه گیری در بازاریابی چریکی سنجش تعداد رابطه ای است که چریک در مدت زمان مشخص ایجاد کرده است. درواقع چریکها به 3 مورد ایجاد روابط جدید، افزایش تعداد

معاملات با افراد فعلی، افزایش حجم معاملات با افراد فعلی تاکید می کنند.

8. بازاریابی چریکی نیروی خود را صرف بازار هدف و مخاطبین می کند، نه بازار انبوه و هدف قراردادن جامعه ای بزرگ

9. چریکیها با دقت و نگاه عمیق به بازار، فرصت ها و تهدید بازار خود را شناسایی می کنند.

10. چریکیها در مورد رسانه های متعارف و غیر نتعارف مطالعه گسترده می کند.

11. تکنولوژی , ابزاراهرم اصلی بازاریابی چریکی است.

12. در بازارایابی چریکی به جای رقابت، تلاش برای همکاری با دیگر کسب و کارها است.

13. پیام های بازاریابی به گروه های کوچکی ارسال می شود نه پیام های انبوه به بخش بزرگی از جامعه.



:: بازدید از این مطلب : 11
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

کلید موفقیت بازاریابی چریکی، هنر توجه کردن است و باید بطور دائمی در جریان همه نوع اطلاعات از جمله روزنامه مجلات، رادیو، تلویزیون، رقبا و ... قرار گرفت.

بازاریابی چریکی که از آن بعنوان بازاریابی بدون هزینه نام برده می شودنوعی از برنامه های بازاریابی است که در آن سعی می شود ترویجانی بر پایه خلاقیت و برخلاف عرف متداول انجام شود

که د ارای حداکثر بازده ممکن این بازاریابی همانگومه از نام آن پیداست مانند چریکیها که از حرکات نامتعارف و نامنظمی چون کمین، خرابکاری حملات و حرکات تعجب آمیز استفاده می کنند از

حرکات مشابه در صنعت بازاریابی استفاده می کنند. و با ترویجات و حرکات خود مخاطبان را متعجب و به خود جذب می نماید. در واقع این نوع بازاریابی با هزینه ای که برای ترویج و تبلیغ می کند

حداکثر توجه و احساسات مشتری را در مقایسه با بازاریابی سنتی برمی انگیزد و باعث می شود تا تبلیغات عمیقاً به یاد مشتری بماند.

 



:: بازدید از این مطلب : 5
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

بازار یابی چریکی

علم بازاریابی از علوم پایه دنیای تجارت محسوب می شود.جهت رونق و حفظ یک کسب وکار نیازی به انواع استراتژی ها و برنامه ریزی های بازاریابی است.بازاریابی در واقع احترام به خلق عقاید مشتریان نسبت به یک محصول و سپس حفظ این عقاید در ذهن آنان است و آنچه که موجب ظهور علوم جدید در دنیای تجارت می شود تعریف روشهایی است که بتواند نقصان های موجود در یک روش را مرتفع کند.

اگر مردم مارا نشناسند و در مورد محصولات با خدمات ما آگاهی و شناخت نداشته باشند تا در به خرید از ما نخواسته بود.

علت عمده ای که باعث می شود و بسیاری از شرکت ها در تصویر سازی و جذب مشتری با ناکامی روبرو شد نه آن است که مدیران آنها نمی دانند بازاریابی از کجا شروع کنند یا اینکه نمی دانند چگونه بسیاری از کارکردهای یک بازاریابی موثر را بخوبی انجام دهد.آنچه در فرآیند برندسازی بیش از فنون و روش ها منشا اثر دارد برخورداری از یک نظام منسجم و راهبردی است، برای داشتن برند قوی، موفق و پول ساز باید خود و یکایک کارکنان را به بینش بازاریابی مجهز نمایند. یکی از پاسخ ها به چالش های امروز بازاریابی و فروش در گرو بازگشت به نگرش بازاریابی چریکی و استفاده از اصول راهکار های این شیوه است. مفهوم چریکی که از روش های کلاسیک جنگی گرفته، در بازاریابی به عنوان نوعی روش برقراری ارتباط نامتقارن استفاده می شود.

این راهکار برای کسب و کارهای بزرگ می تواند کارایی داشته باشد اما در اصل این نوع استراتژی بیشتر برای کسب و کارهای کوچکتر استفاده می شود که به دلیل بودجه کم نمی توانند با بزرگان صنعت خود رقابت کنند. بازاریابی چریکی روشی نامنظم و غیر معمول در انجام فعالیتهای ترفیعی بر مبنای یک بودجه بسیار کم است. چنین پیشرفت هایی به گونه ای طراحی می شوند که مخاطب هدف، حتی از وجود آن بی اطلاع است.



:: بازدید از این مطلب : 8
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

چند ترفند عالی برای اینکه بتوانیم زبان بدن دیگران را بخوانیم

زبان بدن، آنچه در ذهن دیگران می‌گذرد را افشا می‌کند، به شرط آنکه بدانید دنبال چه چیزی بگردید. چه کسی هست که حداقل چند باری نخواسته باشد فکر دیگران را بخواند؟

قول می‌دهم شما هم پیش از این بیشتر از آنچه فکرش را می‌کنید از اشارات زبان بدن (Body Language) استفاده کرده‌اید. پژوهشی در دانشگاه UCLA نشان داده است که تنها ۷ درصد از ارتباط‌های انسانی بر پایه‌ی واژه‌ها شکل می‌گیرند، ۳۸ درصد را تُن صدا و ۵۵ درصدِ بقیه را زبان بدن تشکیل می‌دهند. اگر یاد بگیرید چگونه این ۵۵ درصد را بفهمید و تفسیر کنید، می‌توانید در مواجهه با دیگران یک سر و گردن بالاتر ظاهر شوید.
وقتی حسابی کار می‌کنید و هر آنچه از دست‌تان برمی‌آید برای دست‌یابی به هدف انجام می‌دهید، از هر چیزی که بتواند به شما برتری بدهد و راهتان را به سمت موفقیت هموار کند، استقبال می‌کنید. در این مقاله با چند ترفند عالی آشنا می‌شویم تا بتوانیم زبان بدن دیگران را بخوانیم.


موسسه‌ی TalentSmart بیش از یک میلیون نفر را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده که افرادی که بهترین عملکردها را دارند (دقیقا ۹۰ درصد از بهترین‌ها) همان‌هایی هستند که هوش هیجانی (EQ) بالایی دارند. این افراد از قدرت اشارات غیرکلامی در ارتباط‌های انسانی آگاهند و به همین خاطر، زبان بدن را زیر نظر دارند.
دفعه‌ی بعدی که جلسه‌ای دارید، قراری دارید و یا حتی در جمع خانواده هستید، به این نشانه‌ها دقت کنید:

روی هم انداختن دست‌ها و پاها نشانه‌ی مقاومت است

لبخند واقعی کنار چشم‌ها چین و چروک می‌اندازد

تقلید زبان بدن نشانه‌ی خوبی است

نحوه‌ی ایستادن، حقیقت را بیان می‌کند

چشم‌هایی که دروغ می‌گویند

بالا بردن ابروها نشانه‌ی ناراحتی است

تکان دادنِ اغراق‌آمیزِ سر نشانه‌ی اضطراب است

به هم فشردن فک نشانه‌ی استرس است

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

 

 حسابداری صنعتی(بهای تمام شده )

 

آن بخش از حسابداری است که به تشخیص، ثبت، تجزیه و تحلیل و گزارش بهای تمام شده محصولات یا فعالیتهای معین می پردازد. به حسابداری صنعتی، حسابداری بهای تمام شده نیز می گویند. حسابداری صنعتی یک ابزار بسیار مهم در اختیار مدیریت می باشد تا مدیران را در برنامه ریزی، کنترل و نظارت و بررسی نتایج فعالیت ها یاری نماید.

مدیریت با استفاده از حسابداری صنعتی، بهای تمام شده تولیدات را محاسبه نموده و کنترل خود را بر روی هزینه های مواد، دستمزد  و سایذ هزینه های تولید اعمال می کند. مدیران در صورتی که گزارش های دقیق و صحیحی از عوامل هزینه نداشته باشند، در تصمیم گیری خود در جهت افزایش تولید یا سایر تصمیم گیری ها با مشکل مواجه خواهند شد. حسابداری مالی در موسسات وظیفه تهیه گزارش وضعیت مالی و جریان های ورودی و خروجی وجه نقد را برعهده داشته و بیان می کند که در طول دوره مالی چه نتایجی حاصل شده است. اما حسابداری صنعتی در کنار حسابداری مالی گزارش هایی از حزئیات تولید و مراکز ایجاد هزینه ارائه می دهد. به صورت دقیق تر حسابداری صنعتی مقدار مصرف مواد، میزان تولید، ساعات کار انجام شده و هزینه های سایر عوامل تولید را در اختیار مدییت قرار می دهد تا بر اساس این اطلاعات و گزارش ها مدیریت بتواند تصمیم گیری، کنترل وبرنامه ریزی نماید.

بطور کلی ، حسابداری صنعتی دارای سه وظیفه و کارکرد مهم زیر می باشد:

1-  اندازه گیری و محاسبه بهای تمام شده تولیدات و یا به مفهوم دیگر هزینه یابی

2-  فراهم کردن اطلاعات لازم برای ارزیابی عملکرد

3-  فراهم کردن اطلاعات لازم برای برنامه ریزی، کنترل و تصمیم گیری

 

 



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 23 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

سیستم های اندازه گیری موجودی کالا

ب) سیستم دائمی موجودی کالا:

در این سیستم واحد تجاری در هر لحظه اطلاعات مربوط به هریک از اقلام کالا را در اختیار دارد. در حقیقت بدون نیاز به شمارش فیزیکی موجودی کالای پایان دوره به راحتی می توان بهای تمام شده آن را در هر لحظه مناسب نمود. هرچند که در سیستم دائمی نیازی به شمارش موجودی کالای پایان دوره نیست، با این وجود به منظور اطمینان از این که مانده موجودی ها در انبار حداقل یک مرتبه در سال انجام می شود. در این سیستم، کلیه مبادلات مربوط به خرید در سیستم دائمی کالاهای خریداری شده در بدهکار موجودی کالا ثبت می گردد و در زمان فروش نیز معادل بهای تمام شده حساب موجودی کالا بستانکار می شود. مهمترین مزیت های سیسام دائمی نسبت به سیستم ادواری بصورت زیر است :

1-  در سیستم دائمی می تو ان اطلاعات مربوط به بهای تمام شده و سود را برای هر فروش بصورت مجزا تعیین نمود. بنابراین این سیستم اطلاعات بیشتری را در اختیار مدیریت قرار میدهد.

2-  در سیستم دائمی در هر تاریخی می توان بدون نیاز شمارش موجودی ها، اطلاعات بهای تمام شده و صورت سود و زیان را ارائه نمود. بنابراین در این سیستم در کوتاهترین زمان میتوان صورت سود و زیان را تهیه نمود.

 



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 20 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

سیستم های اندازه گیری موجودی کالا

در محاسبه بهای کالای فروش رفته  و موجودی کالای دوره و نیز در انجام ثبت های مربوط به خرید و فروش کالا در شرکت های بازرگانی ممکن است از سیستم های ادواری موجودی کالا یا سیستم دائمی موجودی کالا استفاده شود که در زیر به توضیح این دو سیستم پرداخته می شود.

الف) سیستم ادواری موجودی کالا :

در این سیستم، تعداد کالاهای موجود در پایان هر دوره مالی باید از طریق شمارش فیزیکی موجودی های باقیمانده در انبار تعیین شود. به عبارت دیگر از آنجایی که در این سیستم از دفاتر حسابداری نمی توان اطلاعات مربوط به کالاهای فروش رفته یا مصرف شده را تعیین نمود، بنابراین شمارش موجودی کالای پایان دوره الزامی بوده و بهای تمام شده کالای فروش رفته با توجه به موجودی کالای پایان دوره تعیین میگردد و بیشتر در شرکت هایی مناسب است که تنوع اقلام زیاد بوده و بهای تمام شده آنها کم می باشد.

در سیستم ادواری، بهای کالای فروش رفته و سود و زیان بصورت دوره ای(سالانه-شش ماهه و غیره) و پس از شمارش فیزیکی موجودی کالا محاسبه می شود. همچنین در این سیستم نمی توان اطلاعات مربوط به بهای تمام شده و سود را برای هر فروش بصورت مجزا تعیین نمود، بلکه سود و زیان و بهای کالای فروش رفته به شکل کلی در پایان دوره های گزارشگری محاسبه می گردد.



:: بازدید از این مطلب : 4
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

ارزیابی راهکارهای مختلف و تصمیم گیری در خصوص اتخاذ یک روش

برای تولید یک محصول در شرکت های تولیدی ممکن است روش های متفاوتی همراه با هزینه های متفاوتی وجود داشته باشد. برخی از این روش ها هزینه ثابت کمی دارند، ولی به علت داشتن

دستمزد بالا و سرعت تولید پایین به ازای هرواحد هزینه معتبر زیادی دارند. اما در روش های با تکنولوژی بالاتر، به دنبال کاهش نیروی کار و صرفه جویی در میزان استفاده از مواد، از میزان هزینه

های متغیر کاسته شده ولی سهم هزینه های ثابت در تولید محصول زیاد می شود. مدیریت یک واحد تولیدی به دنبال این است که برای تولید محصول، روشی را انتخاب نماید که کمترین هزینه و

بیشترین سود را عاید شرکت کند. البته میزان تقاضا نیز بر تصمیم گیری موثر است و انتخاب یک روش مطلوب به سطح فعالیت نیز بستگی دارد.



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

10 اصل اساسی استراتژی

 در 50 سال گذشته بسیاری از سیستم های نوین استراتژی به کسب و کار معرفی شده اند 

در طول زمان متفکران بزرگ استراتژیستهای واستراتژیستهای از بسیاری از کشورها تعداد بی شماری اصول استراتژی را معرفی کرده که منجر به موفقیت شده و تلاش برای اتخاذ یک  نسخه واحد از آنها نمیتواند برای همه شرکتها با هر شرایطی مناسب باشد.

از راه تحلیل عمیق و مقایسه میان استراتژیست در طول زمانها 10اصل اساسی استراتژی را تعیین می کند که شامل:

  1. کاملا به یک هدف معین و روشن فکر کنیم و به آن متعهد باشیم
  2. ابتکار عمل را در دست بگیریم. و آن را حفظ کنیم
  3. برای تجمع وتمرکز منابع خود صرفه جویی کنیم
  4. از موقعیت یابی استراتژیک استفاده ببریم
  5. کارهای غیر منتظره انجام دهیم
  6. همه چیز را ساده بگیریم
  7. همزمان راه حل ها و جایگزین های چند گانه فراهم کنیم
  8. برای دستیابی به هدف از مسیرهای غیر مستقیم استفاده کینم
  9. زمان بندی و ترتیب گذاری ر اعمال کنیم
  10. از موفقیت خود بهره برداری کنید.

از مطالعه های که انجام داده شد مشخص شده است که منابع بیش از اندازه یا حتی منابع برتر داشتن الزامی برای موفق شدن نیست همچنین پیتر دراکر پیوسته هشدار می دهد که اگر شرکتی به  اتخاذ استراتژی هایی که در گشته باعث موفقیتش شده ادامه دهد در نهایت با شکست روبه رو خواهدشد زیراکه محیط , تکنولوژی , سیاست , اقتصاد و ..  ثابت نیستد و مداوم تغییر می کنند.

همچنین اصول استراتژ ی ها هیچ نوع دروغ گویی , تقلب یا نادرستی را شامل نمی شود  ممکن است گاهی استراتژیستها ی موفق به بلوف زدن یا گمراه کردن حریف در مود نیات خود فریبکاری کنند اما آنها مشتریان ویا کارکنان خود را فریب نمی دهند ویا با قصد و به عمد قوانین را نقص نمی کنند.



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

بطور کلی خریداران به سه گروه تقسیم می شوند:

1-      واقع بینان

2-     منفی بافان

3-     کمال طلبها

هرکدام ازین سه گروه به خاطر دیدگاههای متفاوتشان، از یک مذاکره برداشتهای گوناگونی دارند.

واقع بینان، چنان که از نامشان مشهود است به جنبه واقعی پیشنهاد توجه دارند و نکات مثبت و منفی را باهم می سنجند. ازی اینرو برای برانگیختن ایشان کافی است که تنها به حقایق تکیه کنید.

منفی بافان، فروشندگان را کلاش و کلاهبردار می شمرند. آنها جنبه های منفی پیشنهاد و یا مذاکره را کانون توجه قرار می دهند، ازاین رو برای متقاعد کردن ایشان باید با تاکید جدی به مزایای کالا، به تصفیه و پالایش ذهنشان بپردازید.

کمال طلبها، کسانی اند که تنها به جنبه های مثبت هرچیزی توجه دارند. ازینرو به سرعت در جهت اتخاذ یک تصمیم مساعد برانگیخته می شوند.



:: بازدید از این مطلب : 3
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

16 صفت ویژه فرشندگان حرفه ای :

1-     هوش و استعداد

2-     بینش و بصیرت

3-     خودانگیزی

4-     استحکام شخصیت

5-     نظم و ترتیب

6-     انعطاف پذیری

7-     شور و اشتیاق

8-     آراستگی ظاهر

9-     انتقاد از خود

10- همدلی با دیگران

11- خواستار موفقیتش

12- وقت شناسی

13- دقیق گوش کردن

14- پشتکار

15- اعتماد به نفس

16- ادب



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

 

5 تفاوت برنده و بازنده

1- برنده اگر اشتباه کند می پذیرد که اشتباه کرده است.

           بازنده می گوید، تقصیر من نبود.

2- برنده موفقیت خود را حاصل خوش اقبالی می داند ، حتی اگر به بخت و اقبال مربوط نباشد.

            بازنده، شکست خود را بداقبالی نسبت می دهد، حتی اگر اقبال بد، نقشی نداشته باشد.

3- برنده از بازنده سخت کوش تر است، با وجود این وقت بیشتری برای تفریح و سرگرمی دارد.

             بازنده همیشه گرفتار است، گرفتار وخامتی که برای خود پدید آورده است.

4- برنده از میان مشکلات به نرمی می گذرد.

              بازنده به دور مشکلات می گردد.

5- برنده با رفع اشتباهات، تاسف خود را نشان می دهد.

             بازنده نیز تاسف میخورد، اما بار دگر اشتباه می کند.



:: بازدید از این مطلب : 6
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

7- فقط روی فروش فکر کنیم

فقط 10% از مشتری هایمان می توانند90% سود مارا تامین کنند و 90% مشتری 10% سود را تامین می کنند و شاید این 90% مشکلات زیادی برای ما بوجود آورند پس بهتر است 10% مشتریانمان را پیدا کنیم و سعی کنیم بیشترین و بهترین خدمات را به آنها بدهیم آنها هستند که مارا به دیگران معرفی می کنند و باعث افزایش سود ما می شوند.



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 9 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

6- عمده فروش باشیم

مهمترین استراتژی فروش این است که به دنبال آدمهایی باشیم که شبکه بزرگ فروش دارند و می توانیم از طریق آنها محصولاتمان را به دیگران عرضه کنیم افراد اثرگذار را پیدا کنیم تا بتوانیم از طریق آنها عمده بفروشیم.



:: بازدید از این مطلب : 18
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

5- یک پل پیدا کنیم

حتماً کسانی  هستند که پیشنهاد می کنند از بازاریابی تلفنی استفاده کنیم با مشتریان تماس بگیریم و محصول خود را معرفی کنیم. اما هیچ کس تمایل ندارد یک نفر با آنها تماس گرفته و محصولی را معرفی نماید که ممکن است هیچ نیازی به آن نداشته باشد.

من یادم هست مدتی یک شرکت ساعت 3 بعدازظهر با منزل مادرم تما سم می گرفت و در مورد کالایی صحبت میکرد که مادرم اصلا نمیشناخت، حتی مورد استفاده مادرم هم نبود.

اصلا درست نیست وقت کسی را اینطوری تلف کنیم بهتراست یک پل پیدا کنیم افرادی را پیدا کنیم که مارا می شناسند و می توانند ما را به دیگران معرفی کنند اگر بدون هیچ مقدمه ای به دیگران تماس بگیریم و بخواهیم محصول خودرا معرفی کنیم به نظر آنها ما ادمهای تازه کاری می آییم پس پل بزنیم.



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

4- مهمترین خواسته مشتریان را بشناسیم

یکی از دوستانم در یک مشاور املاک کار میکرد او تقریباً هرروز یک قرارداد فروش داشت و دیگر همکاران حتی ماهی یک فروش نداتشند یک روز از او پرسیدم چطور فروش شما اینقدر با بقیه تفاوت دارد گفت من همان چیزی را می فروشم که مشتری می خواهد. مثلا مشتری ماشین گران قیمتی دارد و می خواهد از امنیت ماشین خود اطمینان داشته باشد یا مشتری دیگر وسایل زیادی دارد و نیاز دارد آپارتمانش کمدهای زیادی داشته باشد.

مهمترین خواسته مشتری را بشناسیم و آنچه را که نیاز دارد به او بدهیم. همه ما از اهمیت سوال پرسیدن و گوش دادن آگاه هستیم مهم است سوالهای هدف دار بپرسیم و به خواسته مشتری پی ببریم و انگاه بر اساس نیاز مشتری کالا را به او تحویل بدهیم.



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

3- آنچه ما فکر می کنیم با نیاز مشتری تفاوت دارد" به حرف مشتری گوش دهیم"

چندی  پیش با مدیرفروشی صحبت می کردم که می گفت میخواهم شعار فروشم حرف دلم باشد. به او گفتم اشتباه می کنید تا حالا شده دیگران به چیزی اهمیت دهند که اصلا برای شما مهم نیست خیلی دردناک است فقط از دید خودتان به قضیه نگاه کنید. فروش پیدا کردن یک خلاء نیست بهتر است پیش فرض نداشته باشیم و به جای مشتری تصمیم نگیریم. با مشتری صحبت کنیم و بگذاریم نیاز مشتری از زبان مشتریان شنیده شود.پس گوش کنیم وکمتر حرف بزنیم و ببینیم چطور می شود به نیاز مشتری پی برد.



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 2 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

- با مشتری خود صمیمی باشیم.

وقتی تعریف خود را از فروش تغیر دهیم متوجه  می شویم که فروش کمک به دیگران است . زمان آن رسیده که روش خود را تغییر دهیم، حالا که مشتریان خود را به دید طعمه نگاه نمی کنیم بهتر است با آنها دوست شویم و قلب آنها را تصاحب کنیم بهتر است از نقطه نظر مشتری به فروش نگاه کنیم و با او همراه شویم.



:: بازدید از این مطلب : 6
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 31 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

7 استراتژی مهم در فروش از نگاه یک  کارشناس حرفه ای

1-مشتری را از دست ندهیم

بعد از اینکه کار خود رادر مشاور املاک شروع کردم  همیشه از افرادی که تجربه زیادتری داشتند صحبت می کردم یکی از انها فردی بود که تاثیر خیلی زیادی در من گذشت این فرد در پیدا کردن مشتری , متقاعد کردن و قرارداد بستن مهارت زیادتری داشت. یکروز که با این شخص نهار میخوردم از کارم گله کردم و گفتم نمی دانم چرا کارها خیلی خوب پیش نمی رود ، او گفت بهتر است  لیست مشتری را ببینم، من لیست مشتری ها را به او نشان دادم. یک لیست از نام و تلفن و آدرس که بالای لیست نوشته بود

"لیست هدف". آینده کاری من به این فایل بستگی داشت ، لیست را نگاه کرد و گفت اگر من چنین لیستی داشتم و تو اسم خودت را در لیست می دیدی چه حسی پیدا می کردی. هیچکس دوست ندارد هدف بعدی تو باشد. وقتی اینطور فکر میکنیم که مردم هدف بعدی ما هستند و ما باید آنها را نشانه بگیریم، رفتار ما  نیز این چنین خواهد بود. او لیست را از من گرفت و بالای آن نوشت : خانواده هایی که من میخواهم به انها کمک کنم. او گفت با این تعبیر، طرز فکر خودت هم تغییر خواهد کرد.

از آن به بعد، قبل ازینکه تلفن را بردارم راجع به خانواده هایی که می خواستم به آنها زنگ بزنم فکر می کردم و به این فکر میکردم که چه کاری می توانم برای آنها انجام دهم آیا تعداد بچه های آنها زیاد است و خانه بزرگتری لازم دارند یا می خواهند خانه را به مرکز شهر یا دبستان نزدیکتر باشد. از همه اینها گذشته من دیگر از کارم هم لذت می بردم چون میدانستم که علاوه بر کار، به مردم نیز خدمت می کنم. دوستم متوجه شده بود که مردم به رفتار شخص پاسخ می دهند به جای فکر به فروش به این فکر کنیم که با ارائه محصول چطور می توانیم به مردم کمک کنیم.

ادامه دارد...



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 30 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

سطوح استرس

 همه ی استرس ها به یک شکل ایجاد می شوند و می توانند ملایم یا موقتی یا در عین حال شدید و مکرر باشد. سه سطح متفاوت از استرس داریم که هر کدام از این ها نشانه های خاص خود را دارند. استرس ها سه شکل اند:

 

1-استرس شدید

آیا تاکنون تجربه کرده اید که خوابتان ببرد و به یک باره از خواب بپرید؟ یا اصلا آیا تا کنون تصادفی با  کامیون داشته اید؟ این چنین لحظاتی که شما استرسی ناگهانی و قوی احساس می کنید، مثال هایی از استرس شدید می باشند. خوشبختانه، از این رخدادها را می توان به سادگی پیشگیری کرد. علائم استرس شدید عبارت اند از:

  • · پرش های کوتاه در ضربان قلب
  • · افزایش فشار خون
  • · احتمالا سردرد شدید به متعاقب آن
  • · احساسات قوی آنی از جمله عصبانیت یا ترس
  • · بهبود شرایط سریع صورت می گیرد و فعالیت های معمول، از نو ادامه می یابد.

 

2- استرس شدیدِعارضی

 در این وضعیت، به نظر با استرس هایی مواجه هستیم که در طول زمان، مکرر اتفاق می افتد و ما نیز در دردسر و وضعیت مشکلی گیر می افتیم. احساسات مان سریعا به پا خواسته و ما نیز به نظر اعصاب ضعیفی داریم. استرس شدید عارضی، زمانی اتفاق می افتد که در یک بازه ی زمانی کوتاه، با حوادث بدی چون از دست دادن شغل، خانه یا سلامت تان در یک ماه، اتفاق می افتد. بله این وضعیت ممکن است موقتی باشد، اما قبل از اینکه رفع شود، عوارض مکرر استرس شدید را ایجاد می کنند.

این نوع استرس همچنین، زمانی که احساسات بیان نشده ای داریم یا در مورد چیزی که فکر می کنیم باید بیان کنیم، صحبتی نمی کنیم، می تواند روی دهد. وقتی برای ترفیع یافتن از روی شما عبور کنند و حق شما خورده شود، هر بار که شما آن فرد که اینگونه ترفیع یافته را می بینید، ممکن است احساس عصبانیت شدیدی به شما دست دهد و احساس می کنید ارزش پایینی برای شما محسوب شده است. یا حتی گاه می خواهید رفتار بد فرد را به وی گوش زد کنیم، اما هر بار از این کار سرباز می زنیم چون با وی راحت نیستیم و در این کار تاخیر می اندازیم، باعث می شود هنگام صحبت کردن با وی استرش شدیدی را احساس کنیم و چیزی نگوییم. یک بار آنچه را که شما را آزار می دهد، مستقیما بگویید تا استرس شدید عارضی از بین رود، اما اگر این کار را انجام ندهید، می تواند به استرس مضمن گسترش پیدا کند. برخی از نشانه های مربوط به استرس شدید عارضی

عبارت اند از :

  • · خستگی
  • · سوء هاضمه
  • · سردرد های مکرر
  • · فراموشی یا دیگر مزاحمت ها در حین خواب


:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 28 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

 

 

اثراتاسترس

.

در اکثر کشور های دنیا استرس مساله ی حائز اهمیتی برای کسب و کار محسوب می شود. افراد خیلی کمی در محل کار خود متاثر از استرس نمی باشند. برخی از حقایق پیرامون تاثیرات استرس در نیروی کار عبارت اند از:

  • مطالعه نشان داد که یک چهارم افرادی که مورد مصاحبه قرار می گیرند، شغل را به عنوان پر استرس ترین مساله ی زندگی خود می دانند.
  • تخمین زده می شود که 50 درصدِ غیبت در محل کار ناشی از استرس باشد
  • · تخمین زده می شود که 10 درصد حملات قلبی در اجتماع ناشی از استرس باشد
  • · سازمان بهداشت جهانی اینگونه پیش بینی می کند که تا سال 1010 شرایط سلامت مبتنی بر

استرس، مسئول نیمی از مسائل پزشکی جهان باشد.

 اگر خارج از محل کار خود بسیار استرس دارید  این استرس در محل کار  خود را بیشتر نشان می دهد برای مثال ، این اغلب منجر به:

 

 · رنگ پریدگی

  • · عملکرد شغلی تحلیل یافته
  • رضایت شغلی کم تر
  • کشمکش های بیشتر

می شود، که در نتیجه، استرس بیشتر ایجاد می کنند.

در بسیاری از شرایط کارمندان اینگونه فکر می کنند که نیازی نیست استرس یا عوامل استرس زای خود را گزارش دهند، چون معتقدند کمکی به شرایط نمی کند و هیچ گونه توجهی از سوی کارفرما به این مساله نمی شود، و همین باعث افزایش آن می شود. حقیقت اینجاست که کارفرما می بایست همواره در حال بررسی به دنبال راهی برای کاهش استرس در کارمندان خود باشد

درآینده، بررسی بیشتری می کنیم تا ببینیم یک کارفرما چه کار می تواند کند تا استرس را برای کارمندان خود کاهش دهد.

 



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 27 فروردين 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : الهام جوادپور

 

 

ریشه های فردی استرس

 

همانگونه که قبلا ذکر کردیم، همچنین، ریشه های فردی استرس می تواند از زندگی عمومی ما نیز

خود را بروز دهد. برای مثال به هنگامی که موارد زیر را تجربه کرده اید دقت کنید:

  • ماشین شما خراب می شود
  • دزدی برای سرقت به خانه ی شما آمده است
  • آتش یا هرچیز دیگری به خانه ی شما آسیب رسانده است
  • پسرتان در مدرسه با دردسر هایی مواجه است

 · فرد مورد علاقه ی شما بیمار یا مصدوم شود

  • · از دست دادن دوستان و عزیزان خود
  • طلاق
  • نقل مکان

 

 این ها صرفا نمونه هایی نیز می شوند عملا هیچوقت نمی توان راهی برای پایان بخشیدن به بروز استرس در  زندگی پیدا کرد. در مطالب بعدی عنوان خواهیم کرد که چرا باید هم در محل کار و هم در خارج از محل کار خود به دنبال مدیریت استرس باشیم.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 26 فروردين 1396 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 14 صفحه بعد